صدف طاهریان: یک خبر نسبتن :-) خوب

 

منبع خبر

برگردان فارسی

دیگه عاشق لطیفه نیستم
دیگه عاشق لطیفه نیستم

یک بازیگر زن ایرانی بعد از گذاشتن عکس بی حجاب خود در اینترنت از اجرای نقش محروم و عملش غیر اخلاقی نامیده شده است. صدف طاهریان برای اعتراض به قوانین سخت ایران که زنها را مجبور بپوشاندن سرشان می کند، عکس خود را در فیسبوک و اینستاگرام گذاشت. عکسها بزودی توجه وزارت فرهنگ جمهوری اسلامی را جلب کرد. بعد از آن و مواجه شدن با واکنش منفی عمومی، سحر مجبور بفرار به دوبی شده و مسئولین حتی روی عکسها دستکاری کرده و با فوتوشاپ حجاب بسرش گذاشته اند….

بهت درود می فرستم. کاش یک میلیون زن ایرانی لچک را از سرشان بردارند
بهت درود می فرستم. کاش یک میلیون زن ایرانی همین کار تو را در خیابان ها می کردند

از 1979 قانونی وضع شده که زنها باید موی خود را در اماکن عمومی بپوشانند… صدف وقتی در برنامۀ تلویزیونی تبلت – کانال صدای ایرانی آمریکا – صحبت می کرد اظهار داشت: » دلواپس بودم که مردم چه عکس العملی در مورد عکس هایم خواهند داشت».

0Sahar2

«از مردم ایران، فرهنگ خودم انتظار نداشتم که اینهمه توهین بشنوم.» .» از عکس العملشان فقط می توانم  ابراز تاسف کنم، و چیز دیگری برای گفتن ندارم». «وقتی روی پرده حجاب بسر می کردم، برای عشق به حرفه ام و اجبار فیلم (بازیگری) بود». «میخواهم جایی زندگی کنم و بگونه ای زندگی کنم که شاد باشم.» او هم چنین از آزارهای سکسی که در حین بازیگری اش با آن مواجه شده بود، سحن گفت.

0Sahar3
حالا شلوارشو چرا پاره پوره کرده؟

«وقتی در فیلم بازی می کردم، اینکه کارگردان در بارۀ من بهر چیزی فکر می کرد جز بازیگری، آزارم میداد. فقط منتظر بود که صحنه بپایان برسد که باز در گوش من نغمه بخواند. آنها پنج یا شش کنترات جلوی من می گذاشتند تنها با یک شرط: که یک ماه با من باشند». صدف امیدوار است که بازیگری اش را در دوبی ادامه بدهد.

—–

پ.ن: بنظر منِ ناچیز اگر یک میلیون زن ایرانی بدون حجاب بخیابان بیایند، جمهوری اسلامی هیچ گهی نمی تواند بخورد.

پ ن 2: مرگ مرگ باز هم مرگ بر جمهوری اسلامی آخوند- پاسدار. دریغ که نام ایران با این کثافت های دزد عقب افتاده یکجا برده شود .

اینجا افغانستان است

51 دیدگاه برای «صدف طاهریان: یک خبر نسبتن :-) خوب»

  1. صدف طاهريان از حالا به بعد اونجوري كه دلش مي خواد زندگي مي كنه! زنده باد

    جوات
    چرا با آقات دعوات شد؟!
    بهت ميگه زن بگير، زير بار نمي ري؟! خوب حرفشو گوش كن😘نه اينكه در راستاي منافع خودم باشه! مي خوام ير و سامون بگيري.
    ةقارپوز
    منم از پيروزي اردوغان و حزب عدالت و توسعه خيلي ناراحت شدم. تا اونجا رو جمهوري اسلامي تركيه نكنه، ول كن نيست! ديوث.از اون زنيكه ايكييري كه همسرشه بيشتر از ريخت نكبت خودش بدم مياد.

    لایک

  2. بابک جان » دیگه عاشق لطیفه نیستم» این فرموده صدف طاهریان هستش یا فرموده شما ؟ ولی انصافن لطیفه خیلی خوشگله البته صدف هم خوبه ولی به لطیفه نمیرسه . جواتی حالا زندگیتون از یکنواختی خارج شد یه تفر تو سایت آقای نوریزاد کامنت میذاره بنام بچه جوادیه ، من هروقت کامنت های اونو میخونم احساس میکنم جواتی تو اونا رو نوشته ای . وینفر هم هست بنام مزدک که نوشته هاش شباهت زیادی به نوشته ای کاپتان داره البته اون کم فش میده .
    لی لی خوب به خانم اردوغان دقت نکرده ام باید مشتری وار بهش نگاه کنم

    لایک

  3. بابک تو وردپرس این امکان هستش که آدم بتونه کامنت اش رو ویرایش کنه .من به کامنت خودم نگاه کردم و خجالت کشیدم یه نفر – نوشته های کاپتان

    لایک

    1. دیگه عاشق لطیفه نیستم گفتۀ منه
      درسته که لطیفه از صدف زیبا تره ولی من (در این پست) عاشق زیبایی درونی و شهامت صدف هستم
      نخیر، شما نمیتونی اینجا کامنتت رو بعد از فرستادن ویرایش کنی. دشمنت خجالت بکشه. ینفر نوشتن که خجالت نداره

      لایک

    1. ای کـه چـون رخ می‌‌نمایی آفـتاب آیـد برون
      آنچنان مستی که از چشمت شراب آید برون

      زلفکانت خـود حجابی بـر نگاهت می‌کـشد
      وای از آن روزی که زلفت از حجاب آید برون

      آنکه می‌گوید دوام عالم از بی بند و باری شد خراب
      گیسوانت را رهـا کن تا خـراب آید برون!

      آنکه می‌گوید صبوری کن بهشت از آن ماست !!
      هـر کجا رخ می‌‌نمایی با شـتاب آید برون

      زاهد از اندوه رسوایی به رخ دارد نقاب
      ور نه پیش دیگران خود بی‌ نقاب آید برون

      گوئیا در خواب غفلت مانده اند اصحاب کهف
      پس تو رخ بنما که این عالم ز خواب آید برون

      ای که چون رخ می‌‌نمایی آفتاب آید برون
      آنچنان مستی که از چشمت شراب آید برون

      پسندیده شده توسط 2 نفر

      1. شعری ک هالو درمورد حجاب و زلزله گفت موجب تولد این شعر (پرویزـ اسمی ک خطابش میکردن ـ اسم شناسنامه اش سعید ) شد و من سال 88 توی وبلاگ هالو ک جمع میشدیم ازش کپی برداشتم ـ هی ی ی یادش بخیر

        پسندیده شده توسط 1 نفر

  4. @ قارپوزخان
    درود و ادب خدمت شما
    خیر

    @ 💘💖💝
    بِ حق ابرفض دردوبلات با زاویه 90 درجه به فرق سرم
    خیر

    لایک

    1. بی‌وفا بعد اینهمه مدت اومدی یه سنگ طرف ما ننداختی. باشه درکت می‌کنم. پدر عاشقی بسوزه.
      ولی من یه جا شناساییت کردم، آی کیف کردم از حرفت! باورم نمی‌شد تو هم -دست کم «جوات»- رودرباسی سرش بشه.

      پسندیده شده توسط 1 نفر

  5. سلام و درود کاپیتان جان و دوستان
    بقول جوونای امروزی ـ دَمِش قیژژژژ و بقول ما قدیمی ترها دَمِش گرم ❤
    مصاحبه اش رو هم گوش کردم .
    ایکاش اسم نــــامردهایِ هرزه ی جنده رو هم میبرد 😦
    مملکت امام زمان بهتر از این هم نمیشه 🙂

    لایک

  6. گوه خوری های خایه منی رو در مورد رابطه با آمریکا ک دیشب گوش میکردم با این حالِ نزارم داشتم منفجر میشدم و از طرفی هم دلم بحال مردم ساده و گیج سرزمینم میسوزه 😦

    لایک

    1. جان جانان، درود به شما دوست گرامی
      اولندش شما قرار بود کامنت هم نمیذاری هر چند روز یکبار یک لایکی بیلاخی چیزی بذاری که نگرونت نشیم
      دوم در مورد لینک کیوان (پست پیش) که گفتی کار نمی کنه، دیروز کار می کرد – چکش کرده بودم. جریان از این قراره
      گفتگویی بود با دکتر نیکا نیکزاد – یک بانوی پزشک مقیم ایران در تارنمای «رسانۀ گروهی پارس» به تاریخ 18 اکتبر 2015 . این بانو چیز میز هم می نویسه، گویا کلی هواخواه داره. حرفای خوبی می زنه. تو قیسبوق میتونی پیداش کنی. الان که رقتم سایت دیدم اون گفتگو نیست و آخرین «داستان هفته» بتاریخ 4 اکتبره. شاید بعد دوباره بذارن روی سایت – این آدرس صفحه س
      http://www.parsmassmedia.org/radio/radio-archive/dastane-hafteh
      سوم در مورد گوه خوری خامنه ای میخوام چند کلمه بگم:
      یکی 2 روز پیش که صدای نحس و گوش خراشش رو شنیدم – شاید از برنامۀ آپوزیت – داشت می گفت :من تو مسائل جزیی دخالت نمی کنم ولی در کلیات – خط قرمز ها…. زر می زنم
      که من خل شدم و شروع کردم با TV حرف زدن. یکی نیست به این دزد مادرقجبه بگه اصلن تو گوه میخوری اظهار نظر می کنی آخوند دوزاری -بواسیر کثافت . مردم ایران کی بتو این خق رو داده ن که در بارۀ مسائل مملکت (چه جزیی چه کلی) زر بزنی؟ چطور شد تو متخصص همه چی شدی دیوث دروعگو؟
      سگ اسرائیلی برینه به هر چی آخوند مفتخور دروغگو (اصولگرا و اسهال طلب همه با هم) و هر چی پاسدار و بسیجی چاقوکش دزد قاچاقچی
      نکته دیگری که تا امروز نگفته ام، موضوع تُن صدای این کرم بی ارزش چقیه پوشه. از صدای این میکرب عظمی، همچین که از ته گلوش در میاد، به اندازه ای متنفرم که نمی تونم توصیف کنم. سوای گوه هایی که همیشه سطل سطل از دهنش بیرون می ریزه، حقیقتن صداش چندش آوره
      می خواستم بدونم اینجا کس دیگری هم اینجوری احساس کرده؟
      last but not least شما یکی 2 سال پیش قرار بود حدود 20 تا نوشته برای من بفرستی که عصای دستم باشه تا چراغ اینجا روشن بمونه. هنوز اون نوشته هارو داری؟ if yes لطفن میشه بفرستی؟ دستم تنگه! 🙂 میخوام تعداد پست هامو ماهی 2 تا بکنم + خبرهای داغ یا اگه هوس کنم چیزی رو مثل این یکی از انگلیسی برگردونم
      نمیخوام اینجا رو ببندم که دژمن شاد بشه و از اون مهمتر حیفم میاد این پاتوق هفشده نفره رو که درست شده از دست بدیم

      لایک

      1. فدای محبتت بابک عزیزم و شرمنده ک بخاطر ناتوانیم بعلت شیمی درمانی دورِ دومم نمیتونستم بگفته ام جامه عمل بپوشانم و اظهار وجود کنم 😦 میخوندمت ولی باور کن حالم اونقدر خراب بود ک نه میتونستم تمرکز کنم ک یک جمله بنویسم و نه ….. بگذریم این دوره هم تموم شد فقط امیدوارم ک هفته ی دیگه ک میرم دکتر خبر خوب بهم بده اگر بازم بگه ادامه بده میرینم ب حالش و بی خیال ادامه ی مداوا میشم 🙂 این آخر عمری خودم رو کردم موش آزمایشگاهی 😀 بانو مروارید میدونه ک بعد از تزریق این داروی سمی آدم چه حال و روزی پیدا میکنه 😦 دلم بیشتر برای همسرم میسوزه ک از من بیشتر نگرانه و هی سعی میکنه من تکون نخورم ک مبادا تخمم باد بکنه 😀
        ی چیز میگم بخندی 🙂 بعد از تزریق این زهرماری میشم عینهو خانومهای تازه باردار و دائمن بالا میارم 😀 اگر سیگاری نکشم اصلن میلی ب غذا ندارم خلاصه ک آخر عمری خودم رو دادم دستِ این دکترهای بی همه چیز 😉
        کاپیتان جانم از اینکه میخاهی این پاتوق دوستانه رو سرپا نگه داری خیلی خوشحالم و درمورد اون داستانها فکر کنم بهت گفتم ک ـ بعد از اینکه چاپ شده ی داستانها بدستم رسید wordاش رو پاک کردم 😦 و با این حالم فکر نمیکنم بتونم همه رو از روی کتاب تایپ کنم و برات بفرستم ولی میتونم از صفحه ها عکس بگیرم و برات بفرستم اگر فکر میکنی اینطور بدردت میخوره ـ بروی چشم میتونم انجام بدم
        درمورد سگ اسرائیلی هم من باهات موافق نیستم 😉 ب نظرم همون سگهای وهابی و داعشی گوه مالی اش کنن بهتر باشه 😀

        @ مهندس جان ممنونم از یادآوری ـ فردا حتمن دلقک رو میخونم . دیروز بعد از خوندن خبر آزادی امین انواری ک خوشحالم کرد با خوندن خبر دستگیری مجدد سحرخیز و یک سری از روزنامه نگاران ریده شد ب حالم 😦

        لایک

        1. جان جانان
          نه! اصلن ابدن انتظار ندارم چیزی برام تایپ کنی….خیلی متاسفم که حالت خوب نیست و منظورم از غر زدن کامنت گذاشتنت نبود. وقتی حالشو نداری کامنت نمیخوام. میخواستم وقتی چیزی رو خوندی و اگه دوست داشتی – چه پست چه کامنت – یک لایک بزنی. همون کافیه. می فهمم که هستی و کمتر نگرون میشم
          اگه بتونی عکس از نوشته ها بگیری و زحمت زیادی برات نداره، عکس هم بفرستی خوبه (یعنی اسکن میکنی؟). من وقت تایپ کردن دارم. در واقع چیزی جز وقت ندارم 🙂 شکر خودم وضعم بد نیست ولی یخرده حالم گرفته. پسرم در بدترین موقع تحصیلش (سیمستر آخر) بد جوری مریض شده. تب و بیحالی و…. دیروز باهاش حرف زدم. با اینکه اونجا پدرم در میاد، نه جای پارک کردن ماشین هست نه جای خواب درست حسابی، شاید این ویکندی راه بیفتم برم سراغش آبمیوه و غذا و خرت و پرت براش بخرم
          در مورد سگ اسرائیلی هم باشه من کوتاه میام….با سگ داعشی هم کار پیش میره

          لایک

  7. پست جدید نوریزاد:
    «“فرحِ بخشی” همان بانویی است که جلوی اوین و جلوی دنا عکس پسرش امین را بالا می گرفت و فریاد می کشید: ای سپاه، از من بترس! و می خروشید: اوین رو ویران می کنم، امین رو آزاد می کنم. و نعره می زد: آذربایجان اویاخدی، ننه بالایا دایاخدی. فریادهای این مادر، و نترسیدن های این مادر، همین امروز فرزندش امین انواری را آزاد کرد. ما داریم متولد می شویم! اینطور نیست؟»

    ضمنا جانان جان
    برو سایت دلقک ایرانی رو بخون راجع به همین سخنرانی اخیر.

    لایک

    1. درود به این مادر….نوکرشم…خاک کف پاشم
      اگر 2 میلیون مادر می آمدند و اوین را خراب می کردند…یا فقط فریاد می کشیدند…چه شود!
      نه! آقای نوری زاد. با اینکه خوش بینی شما قابل تحسین هم نباشه باعث تفریجه، ما داریم اداپته و گائیده می شویم. فقط صبر کنید این رژیم 10-20 سال دیگر بماند و ببینید
      یگانه راه نجات (تولد دیگر) ایران سرنگونی این دم و دستگاه آخوند-پاسدار است
      چگونه؟ با برگشتن جمعیت 88 به خیابانها با شعار مرگ بر خامنه ای مرگ بر جمهوری اسلامی(نه یا حسین میر حسین) جلوی موتورسوارها کوتاه نیامدن و به عمال درون رژیم، موسوی و کروبی و امثالهم دل نبستن…… رویایی دست نیافتنی؟ !
      دلقک چی گفته بود کیوان؟ پارادوکسیال؟

      لایک

  8. این سخنرانی اخیر رو تشبیه کرده به تیر هوایی، اونهم با تیر مشقی!
    « اما سخنان ضد امریکایی ایشان در روز گذشته مصداق شلیک هوایی با گلولۀ مشقی است. و آن زمانی است که فرمانده در میدان رزم شکست خورده باشد و در سوگ تنهایی و نابودی یا هزیمت لشکریان تحت امر؛ دچار اختلال مشاعر شده باشد. و شروع به تیراندازی بدون هدف به زمین و آسمان بکند؛ هم برای تسکین تنهایی و شکست خود و هم برای دلگرمی دادن به لشکر در حال فرار «هل من ناصر ینصرنی» حسینی اش. اما آیت الله فراموش کرده که همین تیراندازی از روی ترس و تنهایی هم حداقل باید با فشنگ جنگی باشد که سر و صدا و ابهتی داشته باشد. نه با گلوله های مشقی که فسّی می کنند و در افق گم می شوند.»

    که البته ادامه داره و تحلیل‌هایی کرده و نتایجی گرفته.

    لایک

  9. این بواسیر عطمی در یکی از از دهن گوزیدن های اخیرش مگه نگفته بود اگه کوچکترین توهینی به چندین هزار (حجاج کسخل) ایرانی که هنوز در مکه هستن بشه، ما عکس العمل نشون خواهیم داد و …عکس العمل مان هم خشن خواهد بوووووووود – شیشکی
    من نمیخوام جمهوری اسلامی با عربستان بجنگه یا دست بعمل احمقانۀ دیگری بزنه ولی آخه این انگل پست چرا زر مفت می زنه؟ آخه وقاحت و کثاقت هم حدی داره
    بزرگترین توهین در مکه به کسخل های ایرانی شد و عکس العمل خششششششششن جمهوری اسلامی این بود که اخیرن گویا گفتن از بیت رهبری فرمان آمده که به اوضاع مردگان رسیدگی بشه….یا چیزی شبیه این! آخه پیش خودشون نمیگن این مردم خب هر چی باشه شعور دارن؟ وقتی دزد عظمی میگه اگه به ایرانی ها توهین بشه خشن میشیم، و بعد عربستان حتی تعدادی از جنازه هارو پس نمیده و 10-20 نفر ایرانی هم گم بشن!!!…..خب چی میشه؟ مردم منتظر خشونت میشن
    بیچاره مردم هنوز نمیدونن که این رژیم خشونت با مردم رو توی خیابونای شهرهای ایران با 5000 چافوکش بیشتر دوست داره

    لایک

    1. مردم رو ابله فرص کرده اند. کارشون از مسخره گذشته. هیئت ظریف و شرکا، شورای نگهبان، طویلۀ (مجلس) جمهوری اسلامی آب بدون اجازۀ مقام معظم که نخورده اند. حالا این بواسیر عظمی میاد و کار اونارو تائید می کنه! بعد 9 تا شرط میذاره که شبیه خشن شدنش با عربستانه- یعنی 1+5 به 9 شرط ایشون خواهند شاشید. مگه میشه بعد از «توافق» وزیر امور خارجه و خرج میلیون ها دلار پول مردم 9 تا شرط گذاشت. اوباما تعهد کتبی بنویسه؟ مگه دبستانه؟
      یک مهندس نیروگاه اتمی با بیش از 40 سال سابفه – که از تحولات نیروگاه اتمی زمان شاه هم اطلاعات بسزایی داشت- و کاملن حرفه ای و بی طرف صحبت می کرد، می گفت: یک نفر باید بمردم ایران پاسخگو باشه که چرا 150-200 میلیارد $ خرج کردن که 19000 سانتری فیوژ نامرغوب رو بدو سه برابر قیمت بخرن و حالا 13000 هزار تاشو میخوان جمع کنن؟
      چرا ها زیادن. مگه نمی گفتن تحریم ها روی ما اثری ندارن، اصلن خوب هستن چون فعال و فن آور میشیم! پس چطور شد؟ چرا الان اول و آخر حرفشون تحریم هاست که البته بخاطر اون سر میز مذاکره ننشستین! بخاطر چیز عمه شون نشستن. چقدر دروغ و فریب؟

      لایک

  10. سلام و درود به همه ی عزیزان
    درسته که من زیاد اینجا کامنت نمیذارم ولی ممنونم بابت پستهای آقای بابک و کامنت ها و لینک های شما دوستان.
    برای قارپوز عزیز هم آرزوی سلامتی میکنم، امیدوارم این دکره جواب بگیرید و سلامتیتون برگرده.
    در مورد خانم صدف طاهریان خواستم بگم که ایشون بازیگر نبود، کسی که نقش پنج دقیقه ای بازی کنه اون هم خیلی غیرحرفه ای و آماتور که اسمش بازیگر نیست. دوم این که خب اگر حرفه اش بد و هرز بود خب اسلحه پس سرش نبود که، محکوم نمیکنم ولی توی کاری که به شخصیت آدم توهین میشه و ازش کاری رو میخوان که قادر نیست انجام بده، چرا باید موند؟
    سوم اینکه خب این هم یه روشی شده برای ویزا گرفتن و پناهنده شدن، میری وارد یه حرفه میشی و از فساد سیستم استفاده میکنی برای نشون دادن طهارت و مظلومیتت و دنبال سرپناه میگردی!
    من هم مخالف خیلی ظلمهایی هستم که به مردم میشه ولی بعضیا یاد گرفتن از این وضعیت سوء استفاده کنند به نفع خودشون. مثل حسینی مجری، یا همین خانم
    ایشون هم شهامت و دلاوری به خرج نداده بلکه از احساسات و عقاید ضد رژیم استفاده شخصی کرده، اول از ایران رفته و بعد کشف حجاب کرده، این که اسمش شهامت نیست!
    دیدم کسی در بحث ها مخالفتی نکرده، متعجب شدم، انگار که دشمن دشمن ما دوست ما باشه.

    لایک

    1. ناشناس گرامی
      ممنونم از نظر شما. جریان روشن تر شد. من قصد فهرمان سازی نداشتم. دوست دارم فردا پاسخ مفصل بنویسم. به همین کامنت اضافه می کنم
      در ضمن جانان ناخوشه نه قارپوز

      لایک

    2. من این دختر خانم و نامش رو بار اول تو مقالۀ یاهو دیدم و مقاله رو عینن ترجمه کردم – یعنی از بازیگر بودن یا نبودنش اطلاعی نداشتم. فقط لغت actress رو ترجمه کردم
      اینکه ایشون تحت چه شرایطی و چرا بکارش ادامه می داده در مملکتی که بی اخلاقی کولاک می کنه و- گویا – پول شده همه چیز و همه به همه نارو می زنن تا اموراتشون بگذره هم کارش رو با استانداردهای جمهوری اسلامی توجیه می کنه
      اما داستان حجاب از سر برداشتن و توی فیسبوک و…گذاشتن بنا بر نوشتۀ سایت یاهو پیش از رفتن (فرار) از ایران صورت گرفته
      Sadaf Taherian put the pictures of herself on her Facebook and Instagram pages in protest against strict laws in Iran that decree women cover their heads.
      But the pictures soon drew the attention of the Iranian ministry of culture.

      She’s since had to flee to nearby Dubai after facing public abuse

      over the pictures, with officials even reportedly doctoring them, Photoshopping her hijab back on
      حتی اگه این دختر خانم با نقشۀ فرار از جمهوری اسلامی این کار رو کرده باشه – وفتی شما بگو 80 درصد جوونای تحصیل کرده آرزوی فرار از اون جهنم رو دارن، من یکی به کارش ایراد نمی گیرم. اگه داستان یاهو درست باشه، میشه گفت شهامت بخرج داده در حد یک اعتراض، یک دهن کجی به جمهوری اسلامی، نه بیشتر
      و اگه بعد از بیرون رفتن از ایران این کار رو کرده باشه تمام داستان منتفی میشه و معنی شو از دست میده
      با خوندن مقالۀ یاهو، برداشت من اینه که وقتی داخل ایران بوده حجابشو – فقط توی عکس فیسبوک- برداشته چون میلیون ها زن ایرانی خارج از ایران روسری هاشونو برداشتن و برمیدارن و این موضوع خیلی عادی و طبیعیه – حق مسلم ماست 🙂 و خبر ساز نمیشه. هموطنان عزیر ایرانی هم که حجاب رو خیلی دوست دارن، به این میلیون ها زن (خارج از کشور) گیر نمیدن که جرا روسری توتو برداشتین، و به شون توهین نمی کنن

      لایک

  11. این قضیه خیلی شباهت داره به اغلب قضایایی که در مورد زنان می‌افته و ما زنان و مردان برآمده از جامعه‌ای مردسالار رو در برابر هم قرار می‌ده: آیا صرف ستیز با مرد سالاری می‌تواند به جای حق و حقیقت باشد یا حقیقت همچنان جای دیگری موجود است؟ برخورد با مسائلی اینچنین با دو رویکر و در دوفضا صورت می‌گیرد: رویکرد نخست که سنتی است و شخصی که می‌آید در جایی مثل وبلاگ نسوان فحش چارواداری می‌دهد و می‌رود؛ و رویکرد دوم مدرن است و در فضای هژمونیک (=تسلط یک اندیشه یا دیسکورس) برابری جنسیتی اتفاق می‌اُفتد و اینجاست که دو فضا داریم: نخست فضای غلبهٔ هژمونیک. در این فضا اساسا زن بودن یکطرف به معنای محق بودن اوست. فضای دوم آنست که بیایید تسلیم هژمونی نشویم (آیا اصولا چنین چیزی ممکن است؟) و جریان را وارسی کنیم: مثل تحلیلی که ناشناس ارائه داده مثل تحلیلی که در فیس‌بوک خواندم در خصوص دلایل شوهر خانم اردلان برای عدم صدور اجازه‌ خروج از کشور برای همسرش. البته صرف تعلق به این فضا نمی‌تواند بلیط رستگاری و جایزهٔ کشف حقیقت را به ارمغان بیاورد.

    در سایر موارد از وبلاگ‌های نسوان و سیب مثال نزدم چون تناقضی وجود دارد: در این دو وبلاگ کار خلاقه صورت می‌گرفت (البته در درجات مختلف مرغوبیت). می‌شود با موضوع کار خلاقه مخالف بود یا بر درجهٔ آن نقد داشت. اما در هر دو حالت نمی‌شود آدم خلاق را نفی یا خلاقیتش را انکار کرد.

    منابع و رفرنس‌های تحلیل فوق در دفتر روزنامه موجود است، ولی به هیچ کس نشان نمی‌دهیم! 🙂

    لایک

    1. در واقع چون رویکرد غالب (هژمونی) همان برابری جنسیتی است، همیشه دو فضا وجود دارد: فضایی که موافق آنست و فضایی که همه چیز را با بدگمانی به فضای غالب (اما عملا در همان اتمسفر) به داوری می‌نشیند.

      لایک

    2. والا دروغ چرا کیوان جان، از اونجا که گفتی «در فضای هژمونیک (=تسلط یک اندیشه یا دیسکورس) برابری جنسیتی اتفاق می‌اُفتد و اینجاست که دو فضا داریم:» من گیج شدم، یه کم بالاتر از دیپلمه
      هر چی باشه ما در ایران یک جامعۀ بشدت عقب افتاده و زن ستیز داریم. میدونم خیلی زنها پدر خیلی مردها رو در آوردن ولی
      اسلام و آخوند و جمهوری اسلامی هر 3 گوه خوردن که زن باید برای رفتن از مرد اجازه بگیره. این قانون نیست، توحشه.هم چنین حجاب اجباری و نرفتن زنها به استادیوم ها، نخواندن، نرقصیدن….همه اینا میخواستم بگم قانون جنگله ولی در واقع از قبایل آدمخوار آفریقایی هم عقب افتاده تره
      برای رهایی باید به قول جوات به 4 کنچ اسلام و عمامه ها شاشید…. هر چنذ تو ممالک اسلامی دیگه مثل ما بدبخت و خاک توسر نیستن (بجز عربستان)

      لایک

  12. اُوه مای گاد!
    چرا ندارم، هم مدرک سنجش زنان با چلو کباب توسط پفیوزها رو دارم، هم مدرک دارم که یک نفر عزت زنان رو با مدل ماشین سنجیده هم مدرک تشبیه مردان به انواع مشروبات توسط بعضی از جماعت نسوان دارم هم ….

    لایک

  13. بابک جان تقصیر شما نبود. سطح نوشته من هم نه تنها بالا نیست بلکه اگه قبل از نوشتن یه دور توی ذهنم مرور می‌کردم خیلی خیلی ساده‌تر می‌شد، ازین بابت I`m sorrry .
    یک چیز رو هم دانسته فرض کردم. که اون رو هم در حد بضاعتم الآن توضیح می دم:
    عقیده یا دستگاه عقایدی رو در نظر بگیر که حاکم بر زمانه باشه. فرض کن در غرب حقوق بشر و برابری جنسی و نژادی و حفاظت از محیط زیست و …. این‌ها یک مجموعهٔ عقاید حاکم بر جامعه است که ارزش‌ها رو تعیین می‌کنه. اونوقت نه فقط شما بلکه هر کسی در محدودهٔ همین دستگاه عقاید می‌تونه فکر کنه. این دستگاه عقاید حاکم رو می‌گن هژمونی. متاسفانه من تعریف آکادمیکش رو نخوندم و نمی‌دونم چقدر تعریف بالا از نظر فنی دقیقه.

    پسندیده شده توسط 1 نفر

    1. مرسی از توضیح و تواضعت کیوان جان
      من با شنیدن واژۀ هژمونی hegemony در مقباس کلی تر، مثلن هژمونی ای که آمریکا (نظام سرمایه داری) به دنیا داشت (و هنوز هم کمی کمتر داره) فکر می کردم و نه در مورد «دستگاه عقاید حاکم». تعبیر شما با تعریف آکادمیکش همخوانی و یگانگی داره «Social or cultural predominance or ascendancy; predominance by one group within a society or milieu

      پسندیده شده توسط 1 نفر

  14. کیوان شاهبداغ خان


    آی مردم
    به گمانم که غلط آمده ایم
    راه را برگردیم
    جاده از نور خدا ، خاموش است
    هیچکس ، حوصله عشق ، ندارد اینجا
    به خدا ، هیچ رسولی به چنین راه ، نخواندست کسی
    جاده بی آبادی
    و سراسر ، همه جا ، ویرانی ست
    تا افق ، بذر عداوت کشته اند
    راه پر جذبه ، ولی بی مقصد
    همه همسفران ، دلگیرند
    و کسی را ، غم این قافله ، در خاطر نیست
    من به چشمان همه همسفران خیره شدم
    برق چشمان همه ، خاموش است
    چشم و دستان همه ، پر خواهش
    و لب ، از گفتن یک خسته نباشی ، محروم
    و دل از عشق ، تهی
    و سکوت ، حرف لبهای همه ست
    خنده ، این واژه دیرینه ، کهن ، منسوخ است
    چاه ها خشک ، پر از یوسف بی پیراهن
    همه در جمع ، ولی تنهایند
    آی مردم ، به گمانم که غلط آمده ایم
    قطره ای عشق به همراه کسی نیست ، در این راه دراز
    و سرابی در پیش ، که همه قافله را ، خواهد کشت
    جاده ای خوانده تو را رو به هبوط
    جاده ای رو به سقوط
    آسمانش دلگیر
    ابرها ، بی باران
    خرمن جهل و عداوت ، انبوه
    به مزارع ، علف نفرت و غم روئیده
    اگر این جاده درست است ، چرا ناشادیم ؟
    اگر این راه نجات است ، چرا ترسانیم ؟
    هر چه در راه جلو رفته ، عقب مانده تریم
    هر چه در اوج ، فرو مانده تریم
    هر چه نوشیده ، عطشناک تریم
    هر چه بر توشه شد افزون ، که حریصانه تریم
    آی مردم ، به گمانم که غلط آمده ایم
    راه این قافله ، بی راهه خود خواهی ها ست
    نه خدائی ، که نمایاند راه
    نه رسولی ، که بخواند بر عشق
    نه امامی ، که برد قافله تا منزل نور
    و کسی نیست ، پیامی ز محبت بدهد
    زنگ این قافله ، زنگ دل ماست
    بار آن ، تنهائی
    مقصدش ، غربت دل های همه همسفران
    هر چه از عمر سفر می گذرد ، می بینم ،
    از خدا دورتریم
    ره سپردیم به شب
    و همه همسفران ، خواب به چشم
    دل به لالائی دزدان حقیقت دادیم
    همه در قافله ؛ غافل ماندیم
    این چه راهی ست خدایا که درآن
    هیچ کسی ، شاخه گلی به کسی هدیه نکرد
    و سلامی ، دل ما شاد نکرد
    مرگ همسایه ، نیاشفت دگر خواب کسی
    گل لبخند ، به لبهای کسی باز نشد
    مرگ پروانه ، دل شمع کسی آب نکرد
    دست گرمی ، دست همراهی ما را نفشرد
    کسی از جنس دعا ، حرف نزد
    ریه ها ، پر شده از واژه ی مرگ
    هیچ چشمی ، به سر ختم شرافت ، نگریست
    هیچ کس ، مرگ محبت را ، جدی نگرفت
    کسی از کشتن احساس ، خجالت نکشید
    سر شب ، یک نفر آهسته زمن می پرسید :
    جاده سبز سعادت ، ز کجا باید رفت ؟
    من از او پرسیدم :
    از خدا ، چند قریه دور شدیم ؟
    من ندانسته در این راه چه پیدا کردم
    ولی فهمیدم ، که حقیقت گم شد
    و نشانی هایی ، که رسولان به بشر میدادند
    من در این جاده ، نمی بینم هیچ
    خانه پاک خدا ، آخر این جاده ، نباشد هرگز
    آخر جاده بدان حتم ، که حق ، با ما نیست
    سر آن پیچ ، جدا گشت ز ما
    آی مردم ، بخدا ، راه غلط آمده ایم
    من دلم می خواهد برگردم
    و به راهی بروم ، که در آن راه ، خدا همسفر من باشد
    من دلم می خواهد ، به سلامی ، گل لبخند نشانم بر لب
    سبزه و نور و گل و آینه را دریابم
    و همه هستی را
    از نگاهی که خدا خالق آن است ، تماشا بکنم
    از غم و غصه ، که ره توشه این قافله شد ،
    من سیرم
    من دلم می خواهد ، عاشق همسفرانم باشم
    عاشق آنانی ، که براهی بجز این راه ،
    کنون در سفرند
    و نخندم به غم همسفر ناشادم
    و بدانم که خدا ، مال همه ست
    من دلم ، تنگ محبت شده است
    کار دل ، دادن خون در رگ ، نیست
    کار دل ، عشق به زیبائی هاست
    راه ما ، راه پر از اندوه است
    راه را برگردیم
    شعله ی عشق در این جاده ، دگر خاموش است
    جاده ای را که در آن نور خدا نیست، بدان تاریک است
    دل من ، همره این قافله نیست
    من دلم ، تنگ خدایم شده است
    آی مردم، مردم
    کار سختی ست ، ولی برگردیم
    برسیم تا سر آن پیچ زمان
    که خدا ، از دل ما بیرون رفت
    سر آن پیچ که حق
    رو به جلو رفت
    و ما ، پیچیدیم

    پسندیده شده توسط 1 نفر

  15. بابک جان
    بیا حالا که همش در حال نومیدی و ناراحتی هستیم یه کم خودمون رو شارژ کنیم. موافقی؟ الآن که قدرت نداریم تغییری در محیط واقعی ایجاد کنیم دست کم با «های» شدن کمی ازین محیط واقعی فاصله بگیریم (البته احتمالا با همین فلسفه نصف ملت ایران دچار اعتیاد تفننی! شده‌اند!). روی جلد مجله تایم و پیش‌بینیش در مورد 20 سال بعد ایران رو دیدی؟ اگه بتونی یه مختصری راجع به مقاله‌اش بنویسی بد نیست. من هم دارم می‌گردم رو جلدش رو پیدا کنم. باور کن یه ذره «های» شدن و خوشخیالی هیچ تاثیری در نفرت مقدسمون از واقعیات ایران نمی‌ذاره!

    لایک

    1. باشه، مادامی که روی نفرت مقدسمون تاثیر تقلیلی نداشته باشه، برای اولین بار با شما موافقم 🙂

      ببینم مقاله رو پیدا میکنم یا نه – شاید عده خیلی کمی بدونن وضع ایران چقدر اسفناکه. فقط یکمشت کسخل بیخیال یادزد و مزدور میتونن به این رژیم دل ببندن یا امیددوار باشن. توئیت های حسن کلیدساز رو می خوندم. دائمن غر می زنه که فلان و بهمان می کنن…..! خب این بخودی خود گویاست. مملکت دست یکمشت انگل دزد مفتخور و چاقوکش قاچافچی افتاده و باصطلاح رئیس جمهور هیچ کاری از دستش برنمیاد

      پسندیده شده توسط 1 نفر

    2. یک چرخی زدم. تایم برای دسترسی به مقاله پول میخواد که البته ناچیزه. یا 3 دلار برای یکماه (4 شماره) یا 30 دلار برای یکسال (52 شماره) البته دیچیتال

      ولی پیداش می کنم. جاهای دیگه قسمت هایی ازش هست. چیز خیلی مهمی بنظر نمیاد. باید بیشتر زر زده باشه. یک عکاس؟! نباید در بارۀ سیاست اونم 10 سال آینده اظهار نظر کنه چی میشه چی نمیشه – وقتی یکمشت آخوند کونی مفتخور و پاسدار چاقوکش دزد که به ش اجازه دادن بره ایران و گروگان نگرفتنش، معلومه که حقیقت رو نمی بینه، نمی نویسه. از کودکان کار، کارتن خواب ها، اعتیاد، فحشا، گوه، ولی فقیه…….شرکت های جنتی و طبسی…..

      ها ها ها – اونقدر روش کلیک کردم نهایتن یه چیزی باز شد کپی پیست کردم ببینم همونه؟!

      پسندیده شده توسط 1 نفر

    3. سایت کثافت fararu هم سه 4 خطی در اینباره نوشته و تیتر رو هم غلط ترجمه کرده ….و اینکه روی تایم سالی یکبار عکس آدمای مهم رومیذارن مثل مصدق و امام حمینی
      ولی رضاشاه و محمد رضاشاه – اون وسط – از یاد فرارو رفتن
      البته فرارو و بقیه نشریات «خبرهای خوب رفسنجانی» رو بایست گوه بگبرن ولی
      کامنت ها و نمره های منفی-مثبت مردم گویای حال مردمه. حدود 80 درصد مردم میخوان قاطی دنیا بشن بیچاره ها
      سگ برینه به ولی فقیه، چقیه و قبر امام خمینی
      حالا گیر نمیدیم، هر نوع سگی باشه ok هست

      لایک

  16. بخشی از نامهٔ سرگشادهٔ مصطفی تاجزاده به رهبر ج.ا. :
    « … من نمی‌دانم که ما چرا نباید از تجربه رژیم پهلوی درس بگیریم که هرچه بیشتر در جهت اسلام زدایی آمرانه و تجدد گرایی آزادی ستیز کوشید، کمتر نتیجه گرفت و آتش اشتیاق به دین از یک سو و خشم با آمریکا از سوی دیگر را در بین ایرانیان شعله ور‌تر کرد.

    به علاوه ما تا کی می‌توانیم از دادن جواب به این سوال طفره رویم که چرا تقریبا تمام کشورهای مسلمان که از نعمت ولایت فقیه بهره‌مند نیستند و ۶۰ شبکه رادیوتلویزیونشان رسالت خود را حقنه کردن شبانه روزی دین خدا به مخاطبان خود نمی‌دانند و فکر و ذکر دولتمردان و نیز بخش مهمی از بودجه و امکانات سازمان‌های لشکری و کشوریشان به تبلیغ مستقیم اسلام و هنجار‌هایش اختصاص نمی‌یابد، غول تبلیغاتی آمریکا در آن جوامع پا در گل مانده است و قادر به تغییر باورهای مردمش نیست و اسلام خواهی در آن‌ها رو به رشد است. حداقل تا زمانی که اسلام خوارجی رشد آن را متوقف نسازد یا به ضد خود تبدیل نکند. اما همین غول وقتی به ایران انقلاب کرده و آمریکا پس زده پا می‌گذارد شلتاق می‌کند و بیش از همه به اعتراف شما به جذب قشرهای فرهیخته آن دل می‌بندد. مگر ایرانیان مؤمن‌ترین، انقلابی‌ترین و بصیر‌ترین مردم دنیا نیستند؟ پس این موج رو به اوج دین گریزی و غرب گرایی را چگونه باید توجیه کرد؟ به باور من اتاق‌های فکری در آمریکا ناتوان‌تر از آنند که بتوانند اعتقادات عمیق و تاریخی این ملت را تغییر دهند اما به خدای بزرگ پناه می‌برم از آتش زهد ریایی که به تعبیر رسای حافظ خرمن دین را می‌سوزاند.

    اجازه دهید صریح عرض کنم: آنچه من از نگاه و علاقه بسیاری از ایرانیان به آمریکا خطرناک‌تر می‌بینم فرافکنی علل واقعه این تمایل به توطئه‌های آمریکایی است چرا که نگاه به خارج فرصت فهم و امکان اصلاح آفات و آسیب‌های داخلی را از ما می‌رباید و راه کارهای پیشنهادیمان نیز به جای آنکه از درد بکاهد بر آن می‌افزاید. …»

    پسندیده شده توسط 1 نفر

    1. خب اونجا بهتر (واضحتر) از این نمیشه نوشت که ولایت فقیه یعنی shit. اینکه بعد از 37 سال سلطۀ بی وقفه این دین فروشان و دین چپانان؛ مردم هزار هزار از دین مخصوصن اسلام عزیز گریزان تر میشن، امری طبیعی است
      حقیقت اینه که اراجیف بواسیر عطمی رو نصف همون دزدها و بزهای ریشو که نشستن و گوش می کنن هم باور ندارن، چه برسه بمردم عادی کوچه و خیابونا
      مردم نون و آب و آزادی میخوان، نه داستانهای اسلامی، نه اندوه لبنان و سوریه و نه بهشت زورکی …..
      با این گوه خوری اخیر خامنه ای (جام زهر) و بفاک دادن 200 میلیارد $ سرمایه مردم برای بمب هسته ای، اگه کسشر و مرگ بر آمریکا و نفوذ و….نگن، پس چی بگن؟ حرفی برای گفتن ندارن. اگه دست از آمریکا ستیزی بردارن، حمهوری اسلامی مفهوم و «مشروعیت ش» رو از دست میده

      پسندیده شده توسط 1 نفر

    1. بله خود خودشه. خیلی ممنونم
      من با کلک مقالۀ تایم رو باز کردم که این عکسهای زیبا رو نداره. خوندم خوشم اومد پی دی اف ش کردم. میذارم اینجا
      بر خلاف اونچه بالا به کیوان گفتم، مقالۀ نسبتن جالبی بود. تایم معمولن خوب گزارش میده. مقاله هم نشانه ای از واقعیت ها داره و هم البته برداشت های نادرست misconception یک خبرنگار/نویسندۀ غربی که جنس خراب آخوند و میزان بی شرفی-دزدی سپاه رو مثل ماها نمی شناسه، درک نمی کنه
      و با چه کسانی هم رفته حرف زده .LOL
      لامصب 6 صفحه س، ترجمه ش ساعت ها زمان می بره. ببینم میشه بدون لطمه خلاصه ش کرد یا نه

      لایک

  17. بابك جان
    من وقتي نوشته هاي خشم آلود تو رو مي خونم حس مي كنم موقع نوشتن فشار بالا و تپش قلب داشتي. با خودت مهربون تر باش.
    اين ديوثها كار خودشونو مي كنن ما هم صدامون به جايي نمي رسه.
    البته من الان تو غربتم ولي اينقدر از وقتي اومدم اينجا با خودم مهربونتر شدم همه اش به خودم نوازش مي دم، پارتنرم اينقدر شعور نداره، خودم جبران مي كنم.

    پسندیده شده توسط 1 نفر

    1. چی؟ یعنی پارتنر بی شعورت قدر نو رو نمی دونه؟ مگر اینکه دستم بهش نرسه! همچین بزنم دک و پوزش……ای بابا شوحی کردم
      راس میگی لی لی. رو حرف حق نمیشه چیزی گفت. دستگاه فشار سنجم مونده تو ماشین جلوی خونه صاحبخونه Airbnb ام.مثلن اومدم به پسرم که ناخوشه یه کم برسم. فردا باید یادم باشه ماسماسک رو بیارمش فشارمو چک کنم. یکی از آرزوهای من اینه که 2-3 تا آخوند جانی دزد رو با دستام خفه کنم
      اگه نادرشاه گفته هر آخوند رو باید 2 بار کشت، دمش گرم. حالا بعدن- مثلن 50-100 سال دیگه که آخوندا رسوا و برکنار بشن، مردم باید با پاسدارها طرف باشن؟!
      باید با خودم مهربون تر باشم
      آفرین آفرین، تو هم خودتو بیشتر نوازش کن. دنیا 2 روزه

      پسندیده شده توسط 1 نفر

پاسخ بنویسید